به نام حضرت حق آفریننده عشق و محبت و دوستی با سلام -آیا تا به حال در یک مشاجره شکست خورده اید؟ -چند دفعه پس از یک تنش ارتباطی موضوع بحث خود را تجزیه و تحلیل نموده اید؟ در این فکر بودم که چرا در روابط بین انسانها تنش ایجاد شده و یا ما حتی…
به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست نخستین سرآغاز آغازهاست سلام و سپاس یکی از دغدغه های افراد در طول زندگی و یا در محیط های کاری دیده شدن است. دیده شدن از خصوصیات بارز انسان است و این به جایگاه شخص و یا سن و سال…
به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده ی راز هاست نخستین سر آغاز آغاز هاست بزرگی می گوید : در دنیا جای کافی برای همه هست پس به جای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را پیدا کنید بعضی وقتها برای این که بدانیم…
به نام خداوند دانایی به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست نخستین سر آغاز آغازهاست سلام عزیزان همراه -آیا شما هم تجربه کرده اید که چرا ما از داشته های خودکمتر استفاده می کنیم؟ مثلا :بر روی رایانه خود،تبلت ،لپ تاپ و یا گوشی ما فایلهای زیادی…
سلام و درود این فایل هدیه دوستی بود به اشتراک برای شما عزیزان مانا باشید
به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست نخستین سر آغاز آغازهاست ذهن ما باغچه است گل در آن باید کاشت گر نکاری گل سرخ علف هرز در آن می روید زحمت کاشتن آن گل سرخ، کمتر از زحمت بر داشتن هرزگی این علف است بی گل…
به نام خداوند لوح وقلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست نخستین سر آغاز آغازهاست سلام و سلام و سلام یک نکته کوچکی در بعضی از برخوردها دیده ام که شاید مهم نباشد ولی من چون خودم بر روی آن حساسیت دارم و به شدت مغز مرا درگیر می کند . گفتم…
به نام خداوند دانایی یاران آشنا سلام و سپاس دیروز داشتم با کودکی صحبت می کردم حدود هشت ساله که سئوالات زیادی داشت در مورد خداوند . که از کجا آمده است ؟ -اول چه چیزی را خلق کرده است؟ -زمین زودتر بوده یا آسمان ؟ – چرا دریا ها را خلق کرده؟ و ……………………………
با آنچه که دارید خوب زندگی کنید تا آنچه را که می خواهید به دست آورید
به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگاروجود و عدم خد ایی که داننده رازهاست نخستین سر آغاز آغازهاست سلام بر مبنای صفا بر گل خنده های شما امروز سری به کتابخانه زدم وبه رسم قدیم تفالی به کتابخانه زدم و به او اجازه دادم که برایم انتخاب کند چه بخوانم .با چشمان بسته کتابی ازبین کتابها…